دکه آکو



خب بدرک که اینجا همش منفی نوشته شده میخوام بازم همون طوری بنویسم!

مگه چند نفر هستن که برای روزای خوبشون دست به قلم بشن؟ 

خب من هیچ وقت ادم روزانه نویسی نبودم، نخواستم چیزایی که ذهنم هر روز و هر روز سعی در فراموشیش داره رو به زور نگه دارم

من حتی ادم حرف زدن با جزییات برا مخاطبای بیشتر از یه نفرم نیستم

من عادت دارم که اتفاقات خوب و بد و دائم و دائم تو ذهنم مرور کنم تا دستم برسه به ادم‌ امنم که همه رو بگم بهش بعدش میتونیم با خیالت راحت فراموشش کنیم 

اون روزی که مخاطب جمله "از تو باید به عنوان بخش نرم افزاری سازمانای سری استفاده کرد" قرار گرفتم تو دلم کلی ذوق کردم ولی الان میفهمم که حافظه خوب واقعا یه نفرینه

روزی که مطلب ۶۰ و نوشتم داشتم برا اتفاقای گذشته غصه میخوردم

الان که اینو مینویسم دارم برا اتفاقای اینده غصه میخورم 

با این تشابه که موضوع جفتشون یکیه 

اینم باشه به حساب پیشرفت من تو این سالا 

 

 

+ جدا ده هزار و خورده ای هرمه و سی و خورده ای نظر منتظر تایید !!؟

و منی که سر در نمیارم از هیچکدومش :/

 

 

 

 


خب بدرک که اینجا همش منفی نوشته شده میخوام بازم همون طوری بنویسم!

مگه چند نفر هستن که برای روزای خوبشون دست به قلم بشن؟ 

خب من هیچ وقت ادم روزانه نویسی نبودم، نخواستم چیزایی که ذهنم هر روز و هر روز سعی در فراموشیش داره رو به زور نگه دارم

من حتی ادم حرف زدن با جزییات برا مخاطبای بیشتر از یه نفرم نیستم

من عادت دارم که اتفاقات خوب و بد و دائم و دائم تو ذهنم مرور کنم تا دستم برسه به ادم‌ امنم که همه رو بگم بهش بعدش میتونیم با خیالت راحت فراموشش کنیم 

اون روزی که مخاطب جمله "از تو باید به عنوان بخش نرم افزاری سازمانای سری استفاده کرد" قرار گرفتم تو دلم کلی ذوق کردم ولی الان میفهمم که حافظه خوب واقعا یه نفرینه

روزی که مطلب ۶۰ و نوشتم داشتم برا اتفاقای گذشته غصه میخوردم

الان که اینو مینویسم دارم برا اتفاقای اینده غصه میخورم 

با این تشابه که موضوع جفتشون یکیه 

اینم باشه به حساب پیشرفت من تو این سالا 

 


خب بدرک که اینجا همش منفی نوشته شده بازم میخوام همون طوری بنویسم!

مگه چند نفر هستن که برای روزای خوبشون دست به قلم بشن؟ 

خب من هیچ وقت ادم روزانه نویسی نبودم، نخواستم چیزایی که ذهنم هر روز و هر روز سعی در فراموشیش داره رو به زور نگه دارم

من حتی ادم با جزییات حرف زدن برا مخاطبای بیشتر از یه نفرم نیستم

من عادت دارم که اتفاقات خوب و بد و دائم و دائم تو ذهنم مرور کنم تا دستم به ادم‌ امنم برسه، همه چیز و بهش بگم اون وقته که با خیالت راحت میتونیم فراموشش کنیم 

اون روزی که مخاطب جمله "از تو باید به عنوان بخش نرم افزاری سازمانای سری استفاده کرد" قرار گرفتم تو دلم کلی ذوق کردم ولی الان میفهمم که حافظه خوب برای جزییات بی ارزش واقعا یه نفرینه

روزی که مطلب ۶۰ و نوشتم داشتم برا اتفاقای گذشته غصه میخوردم

الان که اینو مینویسم دارم برا اتفاقای اینده غصه میخورم 

با این تشابه که موضوع جفتشون یکیه 

اینم باشه به حساب پیشرفت من تو این سالا 

 


آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها